فیلم تاریکترین ساعت Darkest Hour روایت روزهای آغازین جنگ جهانی دوم در انگلستان است. جایی که چرچیل به تازگی به نخستوزیری رسیده تا در مقابل هیتلر قرار بگیرد. این فیلم یک نمونه عالی برای یادگیری است که چطور سازمان یا تیمی را که به واقع در بحرانی چند وجهی گرفتار شده را به سمت ساحل امنی هدایت کنیم. برای درک بهتر شرایط ابتدا بحرانهای پیش روی چرچیل را بیان میکنیم و بعد به تحلیل مدیریتی فیلم تاریک ترین ساعت با موضوع رهبری در بحران میپردازیم.
بحرانهای پیش روی چرچیل در تاریک ترین ساعت
تمام لشکر انگلستان در دانکرک محاصره شده، نیمی از اروپا به طرز غافلگیر کنندهای توسط هیلتر فتح شده و گروههای سیاسی بین سیاست مذاکره یا جنگ مردد هستند. حال تصور کنید چرچیل چطور در مقابل این ترکیب بحرانی میتواند کشور را به سمت روشنایی هدایت کند!؟
در ادامه با نگاهی به سکانسهای مدیریتی فیلم تاریک ترین ساعت به شش راهبرد چرچیل برای عبور از این بحران چند وجهی میپردازیم.
پایبندی به اصول
در مورد ارزشهایی که طرفدار آن هستید ، روشن باشید و در صورت لزوم آماده مبارزه برای آنها باشید. در دیالوگی مهم در پاسخ به عضو کابینه جنگ که طرفدار مذاکره است میگوید: «نمیتوانی با یک ببر وقتی سرت در دهانش است مذاکره کنی!»
گرفتن تصمیمات سخت
چرچیل از تصمیمات سخت خودداری نمیکند، او یک پادگان کامل را در کاله قربانی کنید تا به بخش اعظم ارتش خود زمان بدهد تا به دانکرک بازگردند و فرصتی برای نجات پیدا کنند.
حتی ژنرالهایش هم مخالفت میکنند و می گویند این به معنای قربانی شدن ۴۰۰۰ مرد است. چرچیل پاسخ میدهد: “برای نجات ۳۰۰۰۰۰ نفر.”
عزم و اراده
در تاریک ترین ساعت وضعیت به سرعت از تیره و تار به ناامید کننده میرود. گاهی به نظر می رسد که واقعاً راه حل مناسبی وجود ندارد.
در یک صحنه، چرچیل از رئیس جمهور روزولت برای حمایت نظامی التماس میکند ، و از پاسخ او ناامید می شود.
اما او این ناامیدی را به عمل تبدیل میکند: بلافاصله با دریاسالار رمسی تماس گرفته و از او در برنامهای جدید درخواست پشتیبانی میکند: استفاده از ماهیگیری خصوصی و قایق های تفریحی برای تخلیه دسته جمعی از سواحل دانکرک.
قوت قلب
رهبری مسئولیتی پر استرس است و همه در آن جایگاه نیاز به کسی داریم که برای ما قوت قلبی باشد.
در تاریک ترین ساعت، آن شخص پادشاه است که از چرچیل درست زمانی که تسلیم فشار میشود. تشویق می کند تا به اصول خود پایبند باشد ، به مبارزه ادامه دهد و به توانایی خود در انجام این کار ایمان داشته باشد. او همچنین چرچیل را تشویق می کند تا به حرف مردم گوش دهد «تا به آنها اجازه دهد راه پیش رو را به او نشان دهند.»
شنیدن مردم
چرچیل با سوار شدن به مترو توصیه پادشاه را میپذیرد. او با افرادی که در آنجا پیدا میکند گفتگو میکند تا روحیه آنها را بسنجد و نظرات آنها را در راه آینده جویا شود.
در این روند، او ویژگی های ساده اما قدرتمند رهبری را نشان میدهد. او نام افراد را به خاطر میآورد و از آنها استفاده میکند. او در مورد شرایط شفاف و صادق است. و او به طور فعال نظرات آنها را میشنود و از آنها میخواهد به او کمک کنند تا برداشت درستی از روحیه و علاقه واقعی آنها داشته باشد.
همراه کردن متحدان
توانایی چرچیل در “بسیج زبان انگلیسی و ارسال آن به نبرد” ، همانطور که لرد هالیفاکس در پایان فیلم به طور خشک بیان می کند، یکی از مشهورترین ویژگی های او است.
او میتواند با درک درست شرایط جامعه و مشکلات پیش رو تصویر روشنی و شفافی رو برای اعضای کابینه و پارلمان توصیف کند تا همه را پیرامون هدفی که از دل جامعه جوشیده متحد کند.
تحلیل مدیریتی فیلم تاریک ترین ساعت
این فیلم بسیار دیدنی و جذاب درسهای بسیار زیادی دارد و ما نیز قسمتهای متنوعی از این فیلم ارائه کردهایم که در بسته تحلیل مدیریتی فیلمها به صورت ویدیویی جذاب و تدوین شده به بررسی این فیلم از زوایای متفاوت میپردازد. شما نیز اگر این فیلم را دیدهاید نظر خود را با دوستان و همکاران خود در پایین همین مطلب به اشتراک بگذارید.